از رنجی که می بریم...!
---دید دیگر
برچسب:, :: :: نگارنده : Hani

تابستان چند سال پیش، همراه خانواده به شمال رفته بودیم. بین راه برای استراحت و خوردن صبحانه به ناهارخوران گرگان رفتیم. عادت خانوادگی ما اینه که همیشه کیسه نایلونی کوچکی برای زباله ها همراهمون میبریم. موقع برگشتن من هر چی گشتم سطل زباله ای برای ریختن آشغالها پیدا نکردم در حالیکه رودخانه و فضای سبز اطراف ما پر از کاغذ پفک و چیپس و بطری خالی و... بود و منظره طبیعی و زیبای آنجا را کاملا تحت تاثیر قرار داده بود. چاره ای نداشتم؛ کیسه حاوی زباله رو با خودم داخل ماشین آوردم. بعد از اینکه حرکت کردیم،در راه برگشت،  سرپیچ اول جاده سربالایی ناهارخوران چشمم به سطلی افتاد. ماشین رو نگه داشتیم و کیسه مزبور را در سطل انداختم. نکته اینجاست که دکه ای در نزدیکی آنجا قرار داشت و صاحب آن دکه هم در اون لحظه رفتار منو زیر نظر داشت. وقتی میخواستم سوار  ماشین بشم ناگهان جلو اومد و درحالیکه تعجب و شگفتی از صداش میبارید گفت: خانم، شما اولین نفری هستین که من میبینم زباله هاشو از اون بالا میاره و تو این سطل میریزه....!!!!

واقعا ما را چه میشود؟؟!!

این جمله منو حسابی به فکر فرو برد. یعنی تا به حال هیچکس از ما  (البته نمیشه گفت "هیچکس" ولی خوب "اغلبمون" ) به این فکر نیافتادیم که طبیعت اطرافمون رو آلوده نکنیم؟

آیا اصلا کسی در کشور ما به این موضوعات فکر میکنه و اهمیت میده؟ قبول دارم که فرهنگ نظافت و آلوده نکردنِ محیط در مناطقی مثل پایتخت بسیار بالاتر از شهرهای دیگه هست ولی وقتی بحث مقایسه با مردم کشورهای دیگه میشه ما در رتبه چندم قرار داریم؟؟؟

امیدوارم همه ما به این موضوع جدی تر فکر کنیم...



نظرات شما عزیزان:

ghasem
ساعت10:10---17 تير 1391
سلام ببخشید باچه اسمی لینکت کنم خوبه بااسم یاس شکسته لینکت کنم من با این اسم لینکت میکنم اگه راضی نبودی خبرم بده راستی اگه برات زحمت نیست عنوانمو بزار دل دیونه

فاطيما
ساعت15:17---15 تير 1391
سلام عالي بود خوشحال ميشم به منم سر بزني و نظرتو بگي


ghasem
ساعت14:17---15 تير 1391
سلام کو ماکه لینک نشدیم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

درباره وبلاگ

در این وبلاگ حکایات و داستانهای کوتاه جالب رو میذارم و سعی کردم گاهی به موضوعاتی بپردازم که کمتر دربارش صحبت میشه یا عمدا صحبت نمیشه! به یاری خدا اگه فرصت کنم مطالب متنوعی اضافه خواهم کرد.